
تیمورلنگ پس از آن که سرزمین عثمانی را تصرف نمود امپراطورآنجا با یزید را نیز اسیر کرد و دستور داد او را در قفسی آهنین محبوس کنند. بایزید ظاهراً یک چشم بوده است. وقتی با یزید از داخل قفس به تیمور گفت از این پیروزی خود مغرور مشو و بر ذلت من نخند زیرا بخت و اقبال همیشه با کسی یار نیست. تیمور گفت: من هم به بی اعتباری جهان آگاهم و خنده من از غرور پیروزی نیست بلکه خنده من از این شوخی قضا و قدر است که سرنوشت تمام مردم شرق و غرب را به یک کور و یک لنگ سپرده است.
به نقل از سیاست و اقتصاد عصر صفوی
نظرات شما عزیزان: